از همان ابتدا دروغ گفتند!!!
مگر نگفتند که “من” و “تو” ، “ما” می شویم؟!
پس چرا حالا “من” این قدر تنهاست!
از کی “تو” اینقدر سنگ دل شد؟!…
اصلا این “او” را که بازی داد؟!…
که آمد و “تو” را با خود برد و شدید “ما”!!!
می بینی
قصه ی عشقمان!
فاتحه ی دستور زبان را خوانده است...!!!

نظرات شما عزیزان:
صهيب 
ساعت17:24---20 بهمن 1390
salam
merc az matalebe ghashang
merc
محمد(دلشکسته) 
ساعت15:42---20 بهمن 1390
تو بدم دانی و من بدتر از آنم که تو دانی
زانکه از باطن بازیگر من هیچ ندانی
دل کس را مشکن بیمم از آن است که روزی
گر بخواهی دلی را بنوازی نتوانی
setayesh 
ساعت10:41---20 بهمن 1390
امشب برای گریه ام یک شانه میخواهم که نیست
در این خرابات جهان یک خانه میخواهم که نیست
در غربت چشمان تو تنهاییم آواره شد
در وصف این نامردمان یک واژه میخواهم که نیست
مرجان 
ساعت1:52---19 بهمن 1390
ما را از کودکی
به جدایی ها عادت داده اند
همان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند:
خوب ها / بدها
sara 
ساعت0:20---19 بهمن 1390
انگار روزی دیگر فرا رسیده است.
اگر چشم هایت گشوده شده اند
و اگر می توانی صادقانه لبخند بزنی
بدان که خداوند...
هنوز عاشق توست!!!
salam doste mehrabon mamnon az hozoret dosti man toro link karde bodam mamnon az linket...bos bos
va webe ali dari....
قلم خیس 
ساعت18:44---18 بهمن 1390
چه دختر نازی
قلم خیس 
ساعت18:43---18 بهمن 1390
اصلا دلم نیست این روزهااا...
(لبخند)
می شود اصرار نکنی؟؟
nazanin 
ساعت15:39---18 بهمن 1390
عشق یعنی جز خدارا بی خیال
up hastam mamnonam k omadi
diyana 
ساعت13:40---18 بهمن 1390
hi mehraban omadam ali booooood bos bos
|